کسی که گوسفند یا قوچ جنگی بر آخور ببندد و پروار کند، کنایه از کسی که در کاری زبردستی و مهارت دارد، ماهر، زبردست، برای مثال چو گرگت دراند گزند سخن / نباشی اگر بره بند سخن (ظهوری - لغتنامه - بره بند)
کسی که گوسفند یا قوچ جنگی بر آخور ببندد و پروار کند، کنایه از کسی که در کاری زبردستی و مهارت دارد، ماهر، زبردست، برای مِثال چو گرگت دراند گزند سخن / نباشی اگر بره بند سخن (ظهوری - لغتنامه - بره بند)
تک چاه. (آنندراج). بن چاه. ته چاه: بدین چاه در آب سرد است و خوش بفرمای تا من بوم آبکش که هستند با من پرستنده مرد کزین چاه بن برکشند آب سرد. فردوسی. پس آن به که غوکان در این چاه بن نگویند از موج دریا سخن. میرخسرو
تک چاه. (آنندراج). بن چاه. ته چاه: بدین چاه در آب سرد است و خوش بفرمای تا من بوم آبکش که هستند با من پرستنده مرد کزین چاه بن برکشند آب سرد. فردوسی. پس آن به که غوکان در این چاه بن نگویند از موج دریا سخن. میرخسرو
دهی از دهستان چلاو بخش مرکزی شهرستان آمل که در 50 هزارگزی جنوب خاوری آمل واقع است. کوهستانی و جنگل دار و هوایش معتدل است و 100 تن سکنه دارد. آبش از چشمه. محصولش غلات، لبنیات و عسل. شغل اهالی زراعت و گله داری. صنایع دستی زنان بافتن کرباس، شال و جوراب وراهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
دهی از دهستان چلاو بخش مرکزی شهرستان آمل که در 50 هزارگزی جنوب خاوری آمل واقع است. کوهستانی و جنگل دار و هوایش معتدل است و 100 تن سکنه دارد. آبش از چشمه. محصولش غلات، لبنیات و عسل. شغل اهالی زراعت و گله داری. صنایع دستی زنان بافتن کرباس، شال و جوراب وراهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
آش غوره و بعربی حصرمیّه گویند. (فرهنگ رشیدی). آش غوره، چه ’با’ بمعنی آش است. (آنندراج) (انجمن آرا). حصرمیه. (مهذب الاسماء) (دهار). قسمی آش که دارای آب غوره بود. (ناظم الاطباء). غوره وا. غوربا: تافته طبعی مکن بر سرخوان طمع تانخوری غوره با هم ز رخ میزبان. اثیرالدین اخسیکتی. غوره با روشنی چشم ضعیفان باشد زیره با همچو مفرح ز برای بیمار. بسحاق اطعمه
آش غوره و بعربی حِصرِمیَّه گویند. (فرهنگ رشیدی). آش غوره، چه ’با’ بمعنی آش است. (آنندراج) (انجمن آرا). حصرمیه. (مهذب الاسماء) (دهار). قسمی آش که دارای آب غوره بود. (ناظم الاطباء). غوره وا. غوربا: تافته طبعی مکن بر سرخوان طمع تانخوری غوره با هم ز رخ میزبان. اثیرالدین اخسیکتی. غوره با روشنی چشم ضعیفان باشد زیره با همچو مفرح ز برای بیمار. بسحاق اطعمه